مَنْ ،بدون سانسور!
سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۸ ب.ظ
نشسته بود کنارم میگفت:{آقا...!دوست داریم بیرون مجلس شما رو هم زیارت کنیم!} ،تا این جمله رو گفت ،مثل این که زده باشن رو صحنه آهسته ، رفتم تو فکر؛آخه مَنْ،چه چیزی می تونه داشته باشه که کسی بخواد صرفا وقت ش بذاره برای گفتگو با مَنْ!
میخواستم بگم به ایشون که مَنْ خودم مثل برگه های پراکنده چرکْ نویس نویسنده ای می مونم که داره رمان ش و کامل می کنه!
شُمایی که داری این مطلب و میخونی هم بدون!مَنْ چیزی نداره!
این مَنْ در حال بارگذاری وجودی خودش ست!
- ۹۳/۰۷/۲۲