مینویسم برای دل

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روایت فتح» ثبت شده است

روز آخـــــر

پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۳۴ ب.ظ

روز آخـــــر بود،کوله خاکی رو که داد بهم،گفت: راستی یه کتاب توش گذاشتم،زندگی نامَه اش ــِ

- آقا سید؟

+ بـــله؟

- زندگی نامه ی کی؟

+ همونی که اونروز، توبهشت،محو عکسش شدی!

- لبخند ریزی زدم و سرم و انداختم پایین!

....

تو قطار ، برگشت از سفر راهیـــان،دور ازنــگاه آقا سید،کتاب و باز کـــردم!سنــگیــن بود بــــرآم!،بـــستم ــِـش

...

..

.

تهــــرآن...

سال 1394

رو کرد بهم پرسید

رآســـتی؟

تو! مکتب فکریت چـــیه؟

در کوله ام رو باز کردم

گفتم: آویـــــــنـــیـــــســــم!

....

سکوت کرد.....