مینویسم برای دل

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

آوینی نوشت هسته ای...

سه شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۳۱ ب.ظ

یک روز بعد از انتخابات
02 خرداد 76


سکانس اول:
زنگ تلفن....
+ سلام،خوبی مادر،چند وقتی هست نیومدی خونه...
- سلام مادر جان!مشتاق دیدار،ایشالله بعد از انتخابات و شمارش آرا میرسم خدمتتون....
+ راستی پسرم!از آرا چه خبر؟ کی رای اورد بالاخره؟
-هعی مادر،دعا کن،دعا کن.....


سکآنس دوم

آقا توافق کردیم...
دیگه همه چی روو رواله
مرده شور اون مرتیکه رو ببرند...
تاریخ به پایش خواهد ایستاد
.....
سکآنس سوم
من: نه خوشحآلم،نه عصبانی....
فقط دلشوره دارم،مَردُم،ملت،امت...


عکس نوشت:
- از یجایی به بعد تو باید دستم و بگیری ...
آوینی دلم،کوله بارت را ببند،
''''...***

نظرات  (۱)

  • محدثه سادات نبی یان
  • گرگها خوب بدانند در این ایل غریب

    گر پدر رفت، تفنگ پدری هست هنوز

     گرچه نیکان همگی بار سفر بربستند

    شیرمردی چو علی خامنه ای هست هنوز


    + همیشه باید دست آدم را گرفته باشند. وگرنه چیزی جز هلاکت انتظار انسان را نمی کشد...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی